كلاغ و كندغ



جك و لطيفه

 پالام كن الاغ خويش راكه دگراعتباري به ماشين نيست
بدرنج مشك خودراكه دكراعتباري به يخچال نيست
بگوف تگردخودراكه دكراعتباري به فرش نيست
بدوچ لهو خودراكه دگراعتباري به پتونيست
بتراش دنداجك خودراكه دكراعتباري به خميردندان نيست
بكت تاخ كنرخودراكه دكراعتباري به شامبونيست
!؟(تعدادى ازكلمات اين جمله به زبان بلوجى  ميباشد)

نوشته شده در تاريخ 12 / 11 / 1390برچسب:, توسط محمدرحمتى |

 روزم سپري شدبه اميدي كه شب آيد...شب آمدوديدم به دلم تاب وتب آمد...اي دوست دعا كن من بيچاره مبادا ...درحسرت ديدارتو جانم به لب آيد.‎*‎ILOVE.A*‎

نوشته شده در تاريخ 1 / 11 / 1390برچسب:, توسط محمدرحمتى |

 مگه ميشه ماه بيادتوخواب من مثل چشم هاى تو مهربون باشه/مگه ميشه عمرى ازتوبگذره زندگى برام هنوز جوون باشه.
،
حتى آيينه،حتى قاب پنجره،مثل عكس هاى تو دلبرى نكرد/حال امروزمو ازكسى نپرس دنيا با هيچكى برادرى نكرد.
،
گاهى يه خاطره يك عكس قشنگ ازتو دنيامو به غارت مى بره/گاهى وقتتا خيلى دلتنگ توام اين روزاى بى هدف كى مى گذره.
(Writer text:perfessor shahab‏(‏
‎(نويسنده متن:پرفسور شهاب)

نوشته شده در تاريخ 1 / 10 / 1390برچسب:, توسط محمدرحمتى |

 ازتوممنونم واسه غربت امشب
گريه هاى از ته دل توى هرشب
،
ازتوممنونم واسه قلب شكستم
روزى بوداسم تورولبهاى بستم
،
از تو خاموشى شب شد يادگارى
يادمه قلبمو بردى با نگاهى
،
روزگار ازسرنوشتت گله دارم 
گره ى كورى نشسته توى كارم
،
چراهمدمم شدن گلاى خشكى
كه واسم خريده بودى روز آشتى.

نوشته شده در تاريخ 1 / 10 / 1390برچسب:, توسط محمدرحمتى |

 ميرسد روزي که بي هم ميشويم،يک به يک ازجمع هم کم ميشويم،ميرسد روزي که مادرخاطرات،موجب خنديدن وغم ميشويم،گاه گاهي ياد ما کن اي رفيق،ميرسد روزي که بي هم ميشويم.

نوشته شده در تاريخ 1 / 10 / 1390برچسب:, توسط محمدرحمتى |